مردم اصفهان این روزها عادت کرده اند از خانه هایشان بیرون بریزند.
آنها هفته گذشته به خاطر زاینده رودی که دوباره جاری شد در کنار هم محفل شور و شعف برپا کردند و جشنی خیابانی را در حاشیه زاینده رود به راه انداختند.
اما امشب در کمتر از ۱۰ شب از آن شب به یادماندنی و در حالی که داشتند آماده خوابیدن برای شروع هفته ای نو می شدند با آلارمی از خواب پریدند. پس از کمی هوشیاری فهمیدند که آلارم ساعت نبوده است و اتفاقی که آنها را از خواب ناز پرانده است نامش زلزله بوده است.
چه کسی می گفت اصفهان زلزله نمی آید. دیدید که آمد، دیدید که چند ثانیه از ترس زهره ترک شدیم.
مردم هنوز در خیابانها هستند از ترس اینکه پس لرزه ها همیشه خطرناک تر هستند.
چیزی بین هیجان و ترس لحظات کنونی اصفهانی ها را ساخته است.
جوانترها هیجان زده اند و کسانی که تلخ و شیرین روزگار را دیده اند و خاطراتی تلخ از روزهای تلخ را به خاطر دارند توصیه های محتاطانه تری دارند.
فعلاً پارکها شلوغ است و بسیاری برای خودشان و همشهریانشان نماز آیات می خوانند...