آهای ایوب کجایی؟؟؟!!!!
تا برایت از صبر بگویم......
این روزها من
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام تا
آرامش اهالی دنیا
خط خطی نشود...
اینجا زمین است
اینجا زمین است و رسم آدمهایش عجیب...
اینجا گم که میشوی
بجای اینکه دنبالت بگردند
فراموشت میکنند...
حک شده ای در من...
چون رد پای دندانی بر شقیقه ی سیبی سرخ...
من تو را نمی سرایم !..
تو ...
خودت در واژه ها می نشینی ..!
خودت قلم را وسوسه می کنی !!
و شعر را بیدار !!
دُرُست روی خط زلزله...
زندگی میکنم
و هر بار با تو حرف می زنم
صدایم می لرزد...