دلتنگی عین یه جای شکستگی روی عینک آدمه ، هر جا نگاه می کنی می بینیش . . .
..
..
من ماندم و 16 جلد لغت نامه که هیچ کدام از واژه هایشان مترادف این ” دلتنگی ” های لعنتی نمیشوند !!
کاش دهخدا می دانست ، دلتنگی معنا ندارد ، درد دارد . . .
..
..
هر بار که می خواهم به سمتت بیایم ، یادم می افتد “دلتنگی” هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست . . .
..
..
چقدر خوب و روشن است نمای چشم های تو
نمیرسد ستاره ای به پای چشم های تو
به ماه خیره می شوم فقط و گریه می کنم
دلم که تنگ می شود برای چشم های تو
..
..
از اینجا که هستم . . . !
تا آنجا که هستی . . . !
دلتنگم . . . !
..
..
فال حافظ زدنت از پی دلتنگی کیست ؟
من که هر لحظه به یاد تو و دلتنگ تو ام
هر ستاره یه نشان از غم و دلتنگی من
آسمان را بفرستم که بدانی همه جا یاد تو ام ؟
..
..
گاه نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم تا از حال آنکه روحم با اوست آگاه شوم ، این بار که دلتنگی را بهانه کردم ، فردا را چه کنم ؟
..
..
تو می دانی چراهرچه این نگاه می بارد ، این بغض سبک نمی شود ؟!
چقدر گفتم این همه بی نشان شدن دلتنگ ترم می کند ؟
چقدر گفتم اینهمه زمزمه نبودن بی تاب ترم می کند ؟
من گفتم اما تو باور نکردی
دلتنگ تر شدم . . .
بی تاب تر شدم . . .
باور کن
..
..
ای قرار لحظه های اضطرار ، بر روان دیده ام منشین چو خار
جاری عشقی به شریان وجود ، بی تو باید شعر دلتنگی سرود . . .
..
..
قسم به آیه ی چشمت ، به خوبیت به صفایت
دوباره مثل همیشه ، دلم گرفته برایت
..
..
دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم : می آید ، می ماند و به تنهائیم پایان میدهد . . .
آمد ، رفت و به زندگی ام پایان داد
..
..
پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال ، لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را ، وقت دلتنگی خود دارم و بس . . .
..
..
دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی !
خشن تر ، عصبی تر ، کلافه تر و تلخ تر و جالب تر این که با اطراف هم کاری نداری !
همه اش را نگه می داری و دقیقا سر همان کسی خالی میکنی که دلتنگ اش هستی . . . !