دیروز دیدم یه شماره غریبه اس ام اس داده: “چطوری مهندس بی معرفت؟”
زدم: شما؟
زد: “یکی که با وجود همه بی معرفتیات دلش طاقت دوریتو نداره و همیشه برمی
گرده طرف تو.”
زدم: شما؟
زد: “یکی که با وجود همه بی معرفتیات دلش طاقت دوریتو نداره و همیشه برمی
گرده طرف تو.”
یکم فک کردم و گفتم: “نیوشا تویی؟ برگشتی ایران عسلم؟ نیوشا از اون موقع
که تو رفتی از دلتنگی تو و تنهایی دارم میمیرم، اما چون میدونستم هیشکیو
مثل تو نمی تونم دوست داشته باشم سمت هیشکی نرفتم.”
![قلب قلب](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/8.gif)
گفت: “من نیوشا نیستم، فک کنم با وجود نیوشا باید به من بگی دوست دختر سابق.”
![عصبانی عصبانی](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/14.gif)
کلی فک کردم قبل نیوشا با کی بودم،
زدم: “یاسمن تویی؟ تو دوست دختر اول و آخر من و ملکه آرزوهایمنی تا ابد،
سابق چیه، میگن دلتو به هرکی بار اول ببازی دیگه بقیه عشقا برات بی رنگ
میشه و منم که دلمبه تو قفل شده نفس.”![قلب قلب](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/8.gif)
گفت: “من یاسمن نیستم، حالا که اِنقد سرت شلوغه کاش لااقل یادگاری ازت تو
دلم نبود.”![گریه گریه](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/20.gif)
زدم: “یاسمن تویی؟ تو دوست دختر اول و آخر من و ملکه آرزوهایمنی تا ابد،
سابق چیه، میگن دلتو به هرکی بار اول ببازی دیگه بقیه عشقا برات بی رنگ
میشه و منم که دلمبه تو قفل شده نفس.”
![قلب قلب](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/8.gif)
گفت: “من یاسمن نیستم، حالا که اِنقد سرت شلوغه کاش لااقل یادگاری ازت تو
دلم نبود.”
![گریه گریه](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/20.gif)
کلی فک کردم خدایا یادگاری تو دل؟ کدومشونه!؟ ![سوال سوال](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/7.gif)
گفتم: “ستاره تویی؟ باید قبول کنی برای ما زود بود و آبروی خودمون میرفت،
صد بار بهت گفتم اون بچه رو بنداز، هنوزم دیر نشده، اگه بندازیش میتونیم
تا ابد با هم بمونیم زندگی من، هنوزم جدایی از تو رو باور نمی کنه دلم.”
![سوال سوال](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/7.gif)
گفتم: “ستاره تویی؟ باید قبول کنی برای ما زود بود و آبروی خودمون میرفت،
صد بار بهت گفتم اون بچه رو بنداز، هنوزم دیر نشده، اگه بندازیش میتونیم
تا ابد با هم بمونیم زندگی من، هنوزم جدایی از تو رو باور نمی کنه دلم.”
گفت: “احمق، من عاطفه ام، فک نکنم بشناسی، با اینکه آخرین دیدارمون ۲
ساعت پیش بوده، نمی خواد بقیه رو رو کنی کثافت، حیف من که وسط کلاس از
دانشگاه برگشتم اومدم دم خونه دنبالت بریم بیرون با هم دور بزنیم.”![منتظر منتظر](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/45.gif)
ساعت پیش بوده، نمی خواد بقیه رو رو کنی کثافت، حیف من که وسط کلاس از
دانشگاه برگشتم اومدم دم خونه دنبالت بریم بیرون با هم دور بزنیم.”
![منتظر منتظر](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/45.gif)
منم با کمال پررویی زدم: ![عینک عینک](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/16.gif)
![عینک عینک](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/16.gif)
“عاطفه، میدونستم تویی عزیزم، داشتم اذیتت
میکردم ببینم چقدر دوستم داری و روم حساسی!؟![چشمک چشمک](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/3.gif)
میکردم ببینم چقدر دوستم داری و روم حساسی!؟
![چشمک چشمک](https://www.rozblog.com/editor/Rb_editor01/plugins/emotions/smile/3.gif)
و این بود قیافه ی من در اون لحظه:
![http://s3.picofile.com/file/7459221505/smile22.gif%27](http://s3.picofile.com/file/7459221505/smile22.gif%27)
خب بچه ها پس نتیجه میگیریم که…