کلامی شایسته از مولانا:
در جهان تنها یك فضیلت وجود دارد
و آن آگاهی است و تنها یك گناه و آن جهل است
جملاتی ماندگار از سهراب:
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
دکتر علی شریعتی:
همه بشرند اما فقط بعضی ها انسـان اند ...
بیل گیتس:
من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم. هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام.
آرتور کلارک:
تنها راه کشف ممکن ها، رفتن به ورای غیر ممکن ها است.
ژوبرت:
برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم
اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم، احتیاج به جوانی دارم.
چرچیل:
بزرگترین درس زندگی اینست که گاهی احمق ها درست می گویند.
جک لندن:
هیچ می دانی فرصتی که از آن بهره نمی گیری، آرزوی دیگران است؟!
جااولیور هاینز:
مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند و از آنها غولی بوجود می آورند که نامش تقدیر است.
باس:
بزرگترین بدبختی آن است که طاقت کشیدن بار بدبختی را نداشته باشیم.
موریس مترلینگ:
آدمی ساخته ی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است.
آنتوان چخوف:
دانشگاه تمام استعدادهای افراد، از جمله بی استعدادی آنها را آشکار میکند.
نیچه:
آنکه می خواهد روزی پریدن آموزد، نخست می باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالا رفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند.
لارنس استرن:
اگر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس میکند سنگ پرتاب کنی، هرگز به مقصد نمیرسی.
لویی فردینان سلین:
هرگز فوراً بدبختی کسی را باور نکنید، بپرسید که می تواند بخوابد یا نه؟
اگر جواب مثبت باشد، همه چیز روبراه است. همین کافی است!
میلان کوندرا:
این دشمنان نیستند که انسان را به تنهایی و انزوا محکوم می کنند بلکه دوستانند.
وین دایر:
باید در زندگیتان چیزی وجود داشته باشد که به خاطر آن از بستر خارج شوید!
آلدوس هاکسلی:
یکی از فواید اصلی رفیق این است که جور تلافی هایی را که می خواهیم ولی نمی توانیم سر دشمنانمان درآوریم بکشد!
آلبر کامو:
همیشه روزهایی هست که انسان در آن کسانی را که دوست می داشته است بیگانه می یابد!
والتر بنیامین:
اینكه همه چیز به روال همیشگی پیش میرود، خود همان فاجعه است!
ماکسیم گورکی:
انسان بـا مقاومتی کـه در مقابل محیط می کند خـود را می سازد.
دکتر علی شریعتی:
مادرم می گفت: عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب
اما هزار شب است پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکرده ام
خورخه لوئیس بورخس:
همیـشه توان این را داشته باش تا از كسی یا چیزی كه آزارت می دهد بـه راحتی دل بكنی!
گابریل گارسیا مارکز:
شوهر کردن بخاطر پول و بی عشق بدترین نوع خودفروشی است ...
آرتور شوپنهاور:
انسان های وحشی یکدیگر را می خورند و انسان های متمدن، یکدیگر را فریب میدهند.
آلبر کامو:
کسانی که مدعی اند همه چیز را می دانند و همه چیز را می توانند درست کنند، سرانجام به این نتیجه می رسند که همه را باید کُشت...!
توماس ادیسون:
زنها اختراعهای بزرگی نكرده اند، اما مخترعان بزرگ را پرورش داده اند..
مارسل پروست:
زمان آدمها را دگرگون میکند اما تصویری را که از ایشان داریم ثابت نگه میدارد. هیچ چیزی دردناکتر از این تضاد میان دگرگونی آدمها و ثبات خاطره نیست.
رومن گاری:
پیش از آنکه کسی در راه خیانت گام بردارد، لازم است که عشق فراوانی را بیهوده هدر داده باشد.
گویند اسكندر قبل از مرگ وصیّت كرد:
هنگام دفنم دست راست مرا بیرون از خاك بگذارید، پرسیدند چرا ؟
گفت : میخواهم تمام دنیا بدانند كه اسكندر با آن همه شكوه و جلال دست خالی از دنیا رفت.
گاندی در مورد هفت چیزی که بدون هفت چیز دیگر خطرناک هستند:
ثروت بدون زحمت
دانش بدون شخصیت
علم بدون انسانیت
سیاست بدون شرافت
لذت بدون وجدان
تجارت بدون اخلاق
و عبادت بدون ایثار
این هفت مورد را گاندی تنها چند روز پیش از مرگش بر روی یک تکه کاغذ نوشت و به نوه اش داد. اعتقاد بر این است که وی این موارد را در جست و جوی خود برای یافتن ریشه های خشونت شناسایی کرد. در نظر گرفتن این موارد، بهترین راه جلوگیری از بروز خشونت در یک فرد و یا جامعه است.
کلامی از شیخ بهایی:
آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !
اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !
اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود.
خسرو شکیبایی " در مجموعه خانه ی سبز" :
چه معنی داره تو این دنیا کسی با کسی قهر باشه !!
چه معنی داره تو این دنیا کسی تنها باشه !!!!
چه معنی داره تو این دنیا آدم ها یک روز بیان و یک روز برن !!
چه معنی داره تو این دنیا دل بعضی ها اینقدر تنگ باشه ..!!
اش یکیبود که توی کوچهها داد میزد :
خاطره خشکیه ؛ خاطره خشکیه !
اونوقت همه ی خاطراتو ،
همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن !
میریختم تو کیسه و میدادم بهش و میرفت ردِ کارش … !!!
اعتماد مثل یه پاک کن میمونه
بعد از هر اشتباه کوچیکتر و کوچیکتر میشه
به یه جای زندگی که رسیدی،میفهمی اونی که زود میرنجه، زود میره، زود هم برمیگرده.
اما اونی که دیر میرنجه، دیر میره، اما دیگه برنمیگرده...
مـــَرآ دوســـت دآشـتـه بـآش ...
تــَجـربـه ام نَـــکـــُن ...
بَرآی آمـوخـتـــَن ابـزآر خــوبـی نِیـسـتـَم ...
بعضي دردها مثل "چايي" ميمونن
با گذشت زمان "سرد" ميشن ،ولي " تلخيش " از بين نمیره
ان هرالد کاریکاتوریست و طنزنویس آمریکایى در قطعه کوتاهش “اگر عمر دوباره داشتم…” مینویسد:
اگر عمر دوباره داشتم، مىکوشیدم اشتباهات بیشترى مرتکب شوم. همه چیز را آسان مىگرفتم. از آنچه در عمر اولم بودم ابلهتر مىشدم. فقط شمارى اندک از رویدادهاى جهان را جدى مىگرفتم. اهمیت کمترى به بهداشت مىدادم. به مسافرت بیشتر مىرفتم. از کوههاى بیشترى بالا مىرفتم و در رودخانههاى بیشترى شنا مىکردم. بستنى بیشتر مىخوردم و اسفناج کمتر. مشکلات واقعى بیشترى مىداشتم و مشکلات واهى کمترى. آخر، ببینید، من از آن آدمهایى بودهام که بسیار مُحتاطانه و خیلى عاقلانه زندگى کردهام، ساعت به ساعت، روز به روز. اوه، البته من هم لحظاتِ سرخوشى داشتهام. اما اگر عمر دوباره داشتم از این لحظاتِ خوشى بیشتر مىداشتم. من هرگز جایى بدون یک دَماسنج، یک شیشه داروى قرقره، یک پالتوى بارانى و یک چتر نجات نمىروم. اگر عمر دوباره داشتم، سبکتر سفر مىکردم.
اگر عمر دوباره داشتم، وقتِ بهار زودتر پا برهنه راه مىرفتم و وقتِ خزان دیرتر به این لذت خاتمه مىدادم. از مدرسه بیشتر جیم مىشدم. گلولههاى کاغذى بیشترى به معلمهایم پرتاب مىکردم. سگهاى بیشترى به خانه مىآوردم. دیرتر به رختخواب مىرفتم و مىخوابیدم. بیشتر عاشق مىشدم. به ماهیگیرى بیشتر مىرفتم. پایکوبى و دست افشانى بیشتر مىکردم. سوار چرخ و فلک بیشتر مىشدم. به سیرک بیشتر مىرفتم.
در روزگارى که تقریباً همگان وقت و عمرشان را وقفِ بررسى وخامت اوضاع مىکنند، من بر پا مىشدم و به ستایش سهل و آسانتر گرفتن اوضاع مىپرداختم. زیرا من با ویل دورانت موافقم که مىگوید: *شادى از خرد عاقلتر است.*