با اجازه بزرگترا " بله "
آرزوی دست نیافتنی شبانه روزی دخترا
.
.
.
دیالوگی که امروز تو تاکسی شاهدش بودم (بین 2 دختر) :
-موبایلت داره زنگ میخوره گلم
-اَه پیداش نمیکنم!!
-نکنه خونه جا گذاشتیش؟!!
من روو به راننده :|
راننده روو به من :|
آمپر بنزین :|
.
.
.
خداییش حسنی برای خودش دلیل داشت که به مکتب نمی رفت ...
می دونست اگه بشینه بکوب درس بخونه ...
کنکور بده ...
دانشگاه قبول بشه ...
چند سال با استاد و دانشجو سر و کله بزنه ...
آخرش میشه مث من یه لیسانس بیکار
.
.
.
اگه لامصـــب 3تا یخچال فریزر ساید بای ساید ...
یا 4 تا تلویزیون و شونصد تا لوازم خونگی دیگه هم توخونه باشه ...
از نظر مادرم 90 درصد قبض برق مال لپ تاپ منه !!!
.
.
.
به حیف نون میگن پتروس کی بود؟
میگه یه دهقان فداکار بود که ...
وقتی گرگ به گله هاش میزنه ...
حمله کرد رفت زیر تانک ...
انگشتشو کرد توی سوراخ سد!!!
.
.
.
سیاست های غلط :
ثیاثت
صیاصت
ثیاثط
صیاصط
سیا سط
ثیا ست
صیا ست
سیاثط
سیاثت
صیا سط
ثیاصت
سیاصت
سیاثت
ثیاصط ...
فکرشو بکن ما چه جوری املا رو قبول شدیم !!!
.
.
.
من نمیدونم این چه کاریه که همیشه میگن باید ازصفر شروع کنیم ...
من خودم یه بار از 76 شروع کردم اتفاقا خیلی هم خوب جواب داد !!!
.
.
.
داریم آبگوشت میخوریم ...
گوش کوبُ گرفتم دستم ، تیریپ خاطره های کودکی ...
به بچه خواهرم میگم :دایی جون این گوش کوب سنش از منم بیشتره ...
مادرم از اون ور میگه : فایدشم همین طور !!!